سه سال قبل در کنفرانسی با عنوان فلسفه تطبیقی در همین مکان، مقاله ای ارائه کردم و در آن به امکان ومعنا و اهمیت فلسفه تطبیقی پرداختم و در آن متذکر شدم انسان وقتی خود را می شناسد که حدود خود را دقیقا فهم کند. حدود اندیشه یک انسان تا آنجایی گسترش می یابد که از آن پس قلمرو دیگری شروع می گردد. لذا برای فهم هرنوع اندیشه ای بهترین راه، درک وجه تمایز یا تشابه آن اندیشه با اندیشه های دیگر است. اگر کسی نتواند اندیشه های دیگر را درک کند نمی تواند حدود اندیشه خود را دریابد. در دیگری است که ما می توانیم خود را بیابیم. فلسفه حوزه ای است که این ویژگی را از سایر حوزه های اندیشه ای بیشتر دارد. یکی از دغدغه های فلسفی انسان معاصر مسائل دینی است که روز به روز اهمیتش بیشتر می گردد. اما موضوعات دینی در اندیشه فلسفی معاصر غرب در یک سنّت خاص بار آمده است. این تلقی ها از دین چه در میان دینداران و چه مُلحدان، در حصار تفکر غربی مانده است. یکی از بنیادهای تفکر غربی نیز مسیحیت است. تلاش فلسفی غرب برای تحلیل دین و گزاره های دینی، در فضای تفکر مسیحی است و از درک دیگر فضاهای دینی دیگر بازمانده است. گسترش مبادلات فرهنگی در جهان کنونی این برکت را به همراه داشته است که هم برای تفکر غربی و هم برای تفکر اسلامی شناخت و درک عمیقِ یکدیگر ضرورت یافته است تا بخوبی بتوانند هریک خود را بشناسند. آثار ارزشمندی در دین پژوهی معاصر در فضای اسلامی و مسیحی بوجود آمده است که تلاقی آنها به درک محدوده ها و ویژگی های هریک می انجامد. در این کتاب سعی شده است ضمن بازشناختن مطالعات دینی در فضای اسلامی با تلاقی آن با اندیشه غربی و بازشناختن اندیشه مسیحی غربی درتمایزهای آن با اندیشه دینی اسلامی به تفکری فلسفی درباره دین پژوهی معاصر دست یابیم. لذا کوشش شده است بر مرزهای این دو تفکر بنشینیم و نظاره گر مسائل بنیادین دینی در دو جانب مرز باشیم و درک عمیق تری از پاسخ های دو سنت فکری معاصر به برخی از دغدغه های دینی کنونی بپردازیم و بیابیم هریک چه پاسخی را به پرسشهای انسان معاصر می دهند و این پاسخ ها چه شباهت ها و اختلافهایی با یکدیگر دارند. در گفتار اول، استدلالهای فلسفی که در موضوع زیربنایی وجود خداوند داشته اند ارزیابی شده است و سعی شده نشان داده شود که برهان آوری بر وجود خداوند به عنوان تلاشی فلسفی برای مهمترین بحث دین پژوهی، در هردو سنت چه تحول و جریانهایی را داشته اند و قالبهای آنها چه تفاوتهایی با هم دارد و چگونه هریک می تواند به بالندگی دیگری یاری رساند. در گفتار دوم، چالشهای فلسفی معاصر که در قالب فلسفه زبانی جلوه گر شده است و دامن گزاره های دینی را گرفته است در دو سنت واکاویده شده است و رویکرهای متفاوت اسلامی و غربی به موضوعِ معنای گزاره های دینی نشان داده می شود. در گفتار سوم، به دغدغه های اخلاقی انسان معاصر پرداخته شده است که تمامی حوزه های فکری بشر را در بر گرفته است. و اینکه چگونه تفکر دینی می تواند در دستور العملهای اخلاقی موثر باشد. حال اگر بخواهیم به حسن و قبح عقلی در اخلاق معتقد باشیم چگونه می توانیم از یک اخلاق دینی سخن بگوییم. برای آنکه موضوع عملی تر گردد در این زمینه اخلاق پزشکی را مبنای تجزیه و تحلیل خود قرار دادیم.در گفتار چهارم، موضوع علم و دین بررسی شده است و به وجهی از دین اشاره گردیده است که باعث برآمدن و رشد علم گردیده است. آموزه های دینی از لحاظ تاریخی موجب امکان دستیابی به علم را فراهم کرده اند. در گفتار پنجم، به حضور اجتماعی و جهانی دین توجه شده است. موضوع جهانی شدن شرایط نوظهوری بوجود آورده است که می تواند با دین تاثیر و تاثر داشته باشد. همچنین دنیای معاصر دنیای رسانه ای شده است که مبنای قدرت و ثروت را برای دارندگان رسانه های پدید آورده است. در این مقاله بررسی می کنیم موضوع جهانی شدن و رسانه های جدید از چه جنبه هایی برای دین فرصت و از چه جنبه هایی تهدید به حساب می آیند. ضمنا به نکاتی درباره تفاوتهای اسلام و مسیحیت در رویکرد دینی به جهانی شدن و رسانه نیز مورد بررسی قرار میگیرد.گفتار ششم درباره جریانهای دین ستیز و مشکلات آنهاست. مجموعه ارزشهای دینی چگونه در تضاد با انواع ارزشهای تفکر سکولار است؟ چگونه ارزشهای دینی را اسلام و مسیحیت می کاهد؟ ضرورت همکاریهای دوجانبه بین اندیشمندان مسلمان و مسیحی برای تغییر نگرش ارزشی انسان معاصر بررسی می شود. نهایتا به نقش اسلام و مسیحیت برای ارزش بخشیدن به زندگی بشر که در پوچی ناشی از خداگریزی سردر گم مانده است گوشزد می شود.
در گفتار آخر، تشنگی انسان معاصر برای عدالت اجتماعی واکاویده شده است. همچنین به نقش سازنده اسلام و مسیحیت برای برپایی عدالت اشاره می شود. نهایتا تفاوت هریک از این دو حوزه اندیشه در برپایی عدالت بررسی گردد.در انتها از سازمان مطالعات اسلامی در روسیه سپاسگزارم که با دقت فراوان ترجمه و ویرایش این کتاب را صبورانه به انجام رساندند. مخصوصا از دوست عزیزم جناب آقای دکتر هادوی که پیگیری و مساعدت فراوان نمودند تا این اثر به زبان روسی درآید قدردانی می کنم.